قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۶

دارد به من اتحاد، یار از من بیش

او را بینم، آینه گر دارم پیش

برخاست دویی میان یار و دل ریش

خون است دلم چو غنچه در پنجه خویش