قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳

در سینه تنگ من وطن ساخت غمش

در ملک دلم علم برافراخت غمش

بر همچو منی، رخشِ جفا تاخت غمش

افسوس که قدر خویش نشناخت غمش