قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲

آنم که به من هیچ‌کس الفت نگرفت

کس دست من از راه محبت نگرفت

کارم به مثل آینه در زنگ است

کز خلق، به هیچ وجه، صورت نگرفت