قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

رخسار تو هر کجاست، صبح طرب است

گر شام غمی ره برد آنجا، عجب است

آنجا که سر زلف دراز تو نشست

پاس نفس صبح، کمال ادب است