قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۴

روزی که وداع آتش هجران انگیخت

صبر از دل من، چو دود از آتش، بگریخت

هر می که ز جام آشنایی خوردم

خون کرد جدایی و ز مژگانم ریخت