گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی
اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟
گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
قدسی از جود کریمان شرم میآید مرا
دست بیشرمی نخواهم زد به دامان کسی