قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز

سرمه در چشم تو، همخانه نازست هنوز

تازه شد دوستی ما به خط تازه تو

ناز کن، ناز که آغاز نیازست هنوز

راه نزدیک حرم، سعی مرا ناقص کرد

لیک شادم که ره شوق درازست هنوز

خاک شد پیکر محمود و ز تاثیر وفا

دل او در شکن زلف ایازست هنوز

شد ز میخانه و خم کعبه مقصد نزدیک

چشم کج‌بین به ره دور حجازست هنوز

آتش حسن تو ننشسته هنوز از گرمی

دل خلقی ز تو در سوز و گداز است هنوز

گرچه نبود سر مویی ز حقیقت خالی

دل قدسی ز پی عشقِ مجازست هنوز