با لبت عمر ابد عیش نهانی میکند
خوبرویی با جمالت کامرانی میکند
حسن چون آتش فروزد، برق بر دل میزند
عشق چون سودا کند سودای جانی میکند
حیرتی دارم که جان جزویست از اجزای عشق
بیمحبت، بوالهوس چون زندگانی میکند؟
مهر میگویند کز یک سو نمیباشد، چرا
دل به این نامهربانان مهربانی میکند؟
با سبکروحان راه عشق باشد همسفر
سایه جان بر تن قدسی گرانی میکند