ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

ای دوست نبودیم و نیم خوش بی تو

شد... خود بلاکش بی تو

ایام به خیره خیره بر من بگماشت

چشمی و دلی پر آب و آتش بی تو