ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

دی بر ورقی که آن ز اشعار من است

جانی دیدم که آن نه گفتار من است

دل گفت قلم تراش بر گیرو بکن !

گفتم آری کندن جان کار من است!