خدایگان صدور زمانه صدرالدّین
تویی که طلعت تو نوردیده خردست
از آن به رقص درآید فلک در گوشش
صریر کلک تو همچون نوای باربدست
۳
به حضرت تو که پیوسته نیک باد تو را
نموده ام دو سه نوبت که حال من چه بد ست
ز عیش تیره همی کردم این همه فریاد
نه زانک کسوت من اطلس است یا نمدست
مرا اگر چه تو تشریف خاص فرمودی
هنوز موجب فریاد برقرار خودست