کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - وله ایضا

ای به یاد خلق تو در بزم چرخ

زهره نوشیده فراوان جام‌ها

ساعد کلک تو از چاه دوات

می برآرد آرزو را کام‌ها

داده بر دست سعادت هر زمان

سعد اکبر سوی تو پیغام‌ها

هست احسان تو از انواع لطف

بر ره دل‌ها نهاده دام‌ها

از بن دندان شکسته قهر تو

حاسدان را کام‌ها در کام‌ها

نوک ناوک می‌شود از سهم تو

دشمنان را موی بر اندام‌ها

نامداران در جهان هستند لیک

سعد دین اصلست و دیگر نام‌ها

مملکت را می‌دهد هر ساعتی

جنبش کلکت ز نو آرام‌ها

می‌کند پیوسته جود عام تو

در حق اهل هنر انعام‌ها

با دعاگو نیز هم فرموده‌ای

نوع انعامی درین ایّام‌ها

نیست بر رای منوّر مختفی

کاصل اتمامست در اکرام‌ها

گرچه بر من واجبست از روی طبع

احتراز از جنس این اقدام‌ها

گر ز تو مجری نگردد این برات

ما و شعر و زحمت و ابرام‌ها

ور جزینت زحمتی دیگر دهم

پس تو دانی آنگه و دشنام‌ها