کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳۱

بی آنکه بآمدن قدم رنجانی

هر روز مرا بوعده یی بنشانی

صد عذر نکو نیامدن را دانی

یک حیله برای آمدن نتوانی