کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۶

ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی

وی روز مرا با شب تو یک رنگی

چون آب سرین تو چرا لرزانست؟

من کوه ندیده‌ام بدین بی سنگی