کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۳

زلف تو که چون او نبود خیره سری

مشکیست کز وسوخته شد هرجگری

چون گرد میان تو در اید گویی

ماریست که حلقه میشود بر کمری