کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۲

از غایت جنگجویی و فتنه گری

گر گل بکفت فتد دهانش بدری

با ساغر و چنگ آنگهت خوش باشد

کین را بزنی و خون آن بازخوری