کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۷

در عشق ز کام دل چه در بایستی

گر سوز دل و خون جگر بایستی

این هر همه هیچ می نخواهد دلدار

زر می باید، دریغ زر بایستی