کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۶

از بند سخن لبم چو بگشاد گره

از خشم در ابروانش افتاد گره

بادست حدیث من واو آب لطیف

بر آب فتد ز جنبش باد گرده