کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۹

آن شانه که از تو هست یک موی در او

چون ارّه کشم زبان ز هر سوی در او

وآن آینه‌ای که روی در روی تو کرد

چون قبله شب و روز کنم روی در او