کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۹۸

شد دیده بعشق رهنمون دل من

تا کرد پر از غصه درون دل من

زنهار اگر دلم نماند روزی

از دیده طلب کنید خون دل من