کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۹۵

ای یاد تو تسبیح زبان و لب من

اندیشه نمی کنی خود از یارب من

ای دوست مکن ستم ، نه کاری بکند

دود دل و آه سحر و یارب من؟