کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۶

در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن

هر گه که ره گریز جویم ز تو من

باز آوردم غم تو مانندۀ شمع

بندی بر پای و رشته یی در گردن