کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۵

گر باد شوم، در آیمت پیرامن

ورکرد شوم، نشینمت بر دامن

سوی تو شدر وگر بود بسته چو چنگ

هر یک رگ من بریسمانی در تن