کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۱

از حد چو برفت ماجرای من و غم

گفتم که به نامه در از آن شرح دهم

خود زآب سرشک و آتش سینه بهم

نه رنگ دوات ماند و نه آب قلم