کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۹

دل رفت بسوی آن دهن خندانک

تا بستاند زو شکری پنهانک

گفتا که شکر نیست ولی گر خواهی

جایی که نهان شوی، خم زلف آنک