کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۰

بیزار شدم بی تو زهر آسایش

خود چون باشد بعشق در آسایش

آسایش من از دم باد سحرست

بیمار دهد وقت سحر آسایش