کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۲

خالیست سیاه بر رخ آن مه وش

افتاده خوش و مراهمی افتد خوش

چون مهر که از مشک نهی بر باده

یا قطرۀ آبی که چکد بر آتش