کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۳

از دیدن من چشم تو شد زان سان سیر

از بس غم دل کرد مرا از جان سیر

باور نکند کسی که بر خوان وصال

گشتند دومست از جگری بریان سیر