کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۴

هر شب ز تو جفت شیونم تا بسحر

چون صبح ز غم دم نزنم تا بسحر

وین جامۀ خواب را که نامش پلکست

بر مردم دیده نفکنم تا بسحر