کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۸

بستند گرو با نفس مشک تتار

بوی گل و باد سحر وزلف نگار

هستند بر غم یکدگر گوهر بار

چشم من و لعل یارم و ابر بهار