کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۱

می نتوانم اشک فراوان بارید

خون جگر از دیده چو باران بارید

صد گونه بهانه بیش بر باید ساخت

تا بی تو دو قطره اشک بتوان بارید