کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱

خورشید اگر چه در جهان فرو برد

ز آمد شدنش دلی پر از درد بود

هم وقت بر آمدن دمش سرد بود

هم وقت فرو شدن رخش زرد بود