کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۵

زر رشتۀ خور زتاب شب بگسستند

یکباره در روزه بما در بستند

تا پای و سر شام و سحر نشکستند

تا روز و شب از آمد و شد ننشستند