کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۹

گه شانه زبان در خم گیسوت کشد

گه آینه روی سخت در روت کشد

باری که بود سرمه کت آید در چشم؟

یا وسمه که او کمان ابروت کشد؟