کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۶

تا با لب تو لبم هم دآواز نشد

وندر ره وصل با تو دمساز نشد

اگر گریه دو چشم من فراهم نامد

وز خنده دهان من زهم باز نششد