کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۱

بی روی تو صبر ازین فزون نتوان کرد

چون بتوان کرد صبر، چون نتوان کرد؟

با خون دلم مهر تو آمیخت چنانک

بی خون دلش ز دل برون نتوان کرد