کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۸

چون غنچۀ گل در تک و پو می افتد

از شاخ بهر باد فرو می افتد

ز آغاز و سرانجام همی اندیشد

وز آمد و شد خنده برو می افتد