کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۶

زلفت که زروی باز پس می افتد

در پای تو چون من بهوس می افتد

چشم تو که عالمی نیفتد در وی

مستت از آن در همه کس می افتد