کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵

چون آه دمادمم افتد

سوز دل من در دل انجم افتد

با روی تو گر چشم مرا کار افتاد

آری همه کارها بمردم افتد