کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۴

بلبل بسپیده دم همی زد فریاد

کین آتش گل در همه گلزار افتاد

ابراز برش ارچه آب می ریخت چه سود؟

کاتش همه در گرفته بود از دم باد