کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱

از بحر کف تو چون برامد تیغت

نشگفت که پر ز گوهر آمد تیغت

از بس که دوید در قفای دشمن

از تیزی خویش در سر آمد تیغت