کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶

درد تو دوای دل وارون منست

آسایش اندرون و بیرون منست

برخاک در تو خون دل ریختنست

کآن خاک بهر حال به از خون منست