کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴

چشم تو که بیماری او ننهفتست

در خیره کشی طاق فلک را جفتست

معذور بود زلف تو گرآشفتست

زیرا که دو بیمار عزیزش خفتست