کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

چشم تو همی داشت دلم را بعذاب

گفتم بلب که کار ایشان دریاب

نرمک نرمک لعل توام داد جواب

عاقل نکند میانجی مست و خراب