کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

ماییم نهاده سر بفرمان شراب

جان کرده فدای لب خندان شراب

هم دست بجان آمد از ساغر می

هم بر لب ساغر آمده جان شاب