کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

دردیست اجل که نیست درمان او را

بر شاه و وزیر هست فرمان او را

شاهی که بحکم دوش کرمان می خورد

امروز همی خورند کرمان او را