کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

رنگ رویت بر ارغوان خندد

لعل تو بر می جوان خندد

خنده خونین زند انار زرشک

هر کجا آن دو نار دان خندد

با لبت گر برند نام شکر

عقل چون پسته در دهان خندد

چون پدید آید از لبت دندان

شکل پروین بر آسمان خندد

پیش روی تو گر بخندد گل

بر بتر جای گلستان خندد

عاشقی را که سر بری چون شمع

در رخت از میان جان خندد

چشم گریانم از دل سوزان

بر تن خویش شمع سان خندد

در سخن شکّر تو بر طوطی

پسته وار از سر زبان خندد

روی تو دیده وانگهی خورشید

صبح ازین روی بر جهان خندد