حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۳

ما گر چه ز خدمتت جداییم

تا ظن نبری که بی‌وفاییم

زان‌ها که وفا به سر نبردند

زنهار گمان مبر که ماییم

ما زَرق و ریا نمی‌فروشیم

حال دل خویش می‌نماییم

نزدیک توییم گر چه دوریم

بیگانه‌نمای آشناییم

این بیت ز گفته‌ی نظامی

گوییم و ز دیده خون گشاییم

«آیا تو کجا و ما کجاییم

تو زانِ‌که‌ای که ما تراییم؟»