امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶

در عشق تو بی‌روان نَوان بودم دوش

آشفته دل و رمیده جان بودم دوش

مرغی که به تیغ نیم بسمل‌گردد

دور از بر تو راست چنان بودم دوش