ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

یک چند بعزتم نمودی وسواس

سفتی جگر مرا بدرد الماس

من کشته و از توام نه مزد و نه سپاس

بیرحمی خویش را ازین گیر قیاس